میشه سرزنشم نکنید بخدا همه سعیمو میکنم مادر خوبی باشم همه چیشون و سروقت حاضر میکنم حتی یه لحظه استراحت ندارم اما گاهی احساس می کنم آنقدر خسته ام که مغزم کار نمیکنه انگار بچه هامو دوست ندارم دلم می خواد فرار کنم جایی که نباشن و از مسئولیت شون خلاص بشم.مثلا همه چیز پسرم و آماده کردم لباسش برنامه هفتگی تغذیه درسش...اما صبح با فس فس کردنش اعصابم بهم ریخت هرچی میگفتم زود لباستو بپوش دیره همش میخندید و گوش نمیکرد منم خیلی حرصم گرفت تو دلم میگم کاش یه راه نجاتی ازشون داشتم اما عذاب وجدان هم دارم من مادر بدیم ؟؟؟چکار کنم ؟
اینجا حرف اول و آخر و تاریخ عضویت هرکس میزنه.یچیزی مثل شناسنامه برای هویت افراد... بسیار مهمه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
نمیدونم من بچه محصل ندارم ولی مادرم هیچ موقع مارو آماده نمیکرد بزار خودش بپوشه واماده بشه مسعولیگت پذیرش کن بزار دیر بره بعد با معلمش هماهنگکن که با تاخیر گفته برخورد کنه