مادر من به شدت سخت گیره
من برای احترام بهش تا الان که نزدیک بیست دو سالمه بهش احترام گذاشتم ولی دیگه داره از حدش میگذره
طوری که من هنوز بخوام با دوستام برم بیرون اجازه بگیرم و همینطور برای کار های شخصیم تازه اگر کاری برخلاف میل اون انجام بدم شروع میکنه داد بیداد کردن
می خوام از این به بعد جلوش وایسم و درسته شاید دعوا بشه ولی دیگه نمی تونم این دوران جوونیم که باید با دوستام خوش باشم به خاطر افکار پوسیده هدر بدم
شما اگر جای من بودید چکار می کردید