برام غذای مورد علاقه درست کرده اومد صورتمو بوسید گفت ببخشید ناراحتت کردم
روزیش ب همتون
سر یه سری مسائل سرم داد زد گریه کردم رفتم
بعد پشیمون شد
چند بار بقیه رو فرستاد
دو بارم خودش اومد
باز گریم گرفت گفتم من باهات قهر نیستم ولی جایی کار دارم باید برم
این دفعه با غذا اومد🤣
حس میکنم تو خواب هستم
ولی مادرشوهرم هرچی اذیتم میکنه هنوزم حق به جانبه