برادر رفیقم کلا ی بار منو دیده و عکسمو من ندیدمش ولی ادم خوبی هست پسر کاری هست و تهران مشغول ب کاره من و رفیقم نه ساله همو میشناسیم من20سالمه اون بالای27 دیشب مادر رفیقم زنگ گفت پسرم از دخترتون خوشش میاد و قصدش ازدواج ازین حرفا بعد مامان بابامم اصلا ادمی نبودن بخان منو زور کنن ب ازدواج اما سر این پسره همش مبگن قبول کن ک اشنا بشیم باهام بعد ی سال و اینا ازدواج کنیم اما من نمیخام برم ی شهر دیگ تنها باشم و اصلا قصد ازدواج ندارم شرایط خوبی ندارم تازه از ی رابطه سمی اومدم بیرون انقد زجر کشیدم از دست ادمی ک باهام بود ک ازهمه پسرا میترسم نمیدونم چیکار کنم😭😭😭