مجردیش دوست دختر داشته الان که۱۶ سال از زندگیمون میگذره بچه داریم دوبار دیدم .باهم در ارتباطن پارسال بود.نمیدونم در چ حد.قسم خورد قول داد تکرارنشه .من گفتم باید باید س دانگ خانه بزنی نامم.منم که وارد نبودم بعدا فهمیدم وکالتی زده و از نامم درآورده من قصد زندگی داشتم و فقط خواستم بترسونمش برا همین دنبالش رو نگرفتم گفتم بیخیال دیگه سند هم نمیخوام درحالیکه مشاور بهم گفته بود ی چیز بکن بنتمت.نمیدونم مشاور چی از شوهرم شنیده بود ک اینو گفت
قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند. هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند. داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز. پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز. يك ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات. تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات. گفت. من در طول عمرم گر زدم یک تهممتى. ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی. آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو. طفلكى هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
قربونت برم من الاهی خدا خودش درستش کنه ک لیاقتتو داشته باشه کاش سرش ب سنگ بخوره و بفهمه چ خانومی دار ...
۳۳سالمه تمام موهام سفید شدن
قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند. هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند. داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز. پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز. يك ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات. تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات. گفت. من در طول عمرم گر زدم یک تهممتى. ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی. آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو. طفلكى هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
اینقد بخاطر مریضیم بهم طعنه زد اینقد شبا بیصدا گریه کردمو سپردمش بخدا.چون من شب خواستگاری گفتم گفت مشکل ندارم
قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند. هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند. داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز. پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز. يك ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات. تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات. گفت. من در طول عمرم گر زدم یک تهممتى. ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی. آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو. طفلكى هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
کآفر همه را ب کیش خود پندارد.خودش ک اینکارست فکر کرده منم هستم .همیشه بهم تهمت زده .ی مدت دیگه فکر میکردم مواد زده ک سو ظن داره
قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند. هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند. داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز. پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز. يك ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات. تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات. گفت. من در طول عمرم گر زدم یک تهممتى. ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی. آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو. طفلكى هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
شکاک. بد دهن.دهن بین.هرزه.بی قیافه.فحاش.بی فرهنگ.حسود
قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند. هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند. داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز. پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز. يك ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات. تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات. گفت. من در طول عمرم گر زدم یک تهممتى. ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی. آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو. طفلكى هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
مادرش که ولی بدونه هم کاری نمیتونه بکنه.خواهر نداره.برادرش هم مثل خودشه
قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند. هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند. داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز. پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز. يك ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات. تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات. گفت. من در طول عمرم گر زدم یک تهممتى. ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی. آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو. طفلكى هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
خدا ازش نگذره از ته قلبم برات ناراحت شدم اگه لایق باشم دیگه تو نمازهام شمارو یادمه و دهات میکنم خدا ...
فدات بشم.واقعا محتاج دعای تک تک تونم.هیچ کس نمیدونه من چی کشیدم.من حتی نمیتونم جلوش گریه کنم مسخرم میکنه.مثلا مرد زندگیمه پشت و پناه زندگیم
قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند. هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند. داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز. پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز. يك ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات. تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات. گفت. من در طول عمرم گر زدم یک تهممتى. ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی. آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو. طفلكى هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
خدا ازش نگذره از ته قلبم برات ناراحت شدم اگه لایق باشم دیگه تو نمازهام شمارو یادمه و دهات میکنم خدا ...
اگر نماز شب میخونی خواستی اسممو بگی اسمم فرشته است
قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند. هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند. داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز. پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز. يك ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات. تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات. گفت. من در طول عمرم گر زدم یک تهممتى. ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی. آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو. طفلكى هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
چشم عزیز دلم فقط نمیدونم چرا خدا همچین خانمهای پاک و مهربون و نصیب همچین مردهایی میکنه
هرچی پاکتر بدبختررررر
قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند. هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند. داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز. پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز. يك ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات. تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات. گفت. من در طول عمرم گر زدم یک تهممتى. ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی. آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو. طفلكى هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
تازه قدر نمیدونه .تهمت هم میزنه که من با هزار نفر هستم.میگه لیزر میری برا اونا و.....
قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند. هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند. داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز. پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز. يك ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات. تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات. گفت. من در طول عمرم گر زدم یک تهممتى. ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی. آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو. طفلكى هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو