امروز باهم بحثمون شد برگشت گفت اگه منو میخوای نباید مدرسه بری نباید باشگاه بری نباید با دوستات بیرون بری بشین خونه هروقت که من گفتم باهم میریم همه جا مامان بابای من قبول نمیکنن من نرم مدرسه باورت نمیشه من بخاطر اون انقدر ارزشمند دونستمش که قبول کنم بیخیال همه چی بشم تهش امروز بهم گفت از زندگی من بکش بیرون انقدر دلم شکست اصلا فکر نمیکردم اینطوری باهام رفتار کنه حتی مادر و خالش اومدن دم در مدرسه برگشتن گفتن دست از سر پسر ما بردار تو اصلا کوچیکی نمیخوردی به ما چرا خودتو چسبوندی بهش حالا زیادم فاصله ینی ندارم من ۱۸ ام اون۲۶