همکلاسی کلاس زبانمبوده ۴ساله رفته هلند، بعد حالا که اومده ایران برای پایان نامه اش نیاز به کمکم داشت ، گفت میام طرفت ازت داده هایی که برام جمع اوری کردی رو بگیرم
اما هیچی نیورده بود دستش ، گفتم اگه من بودم حداقل یه جعبه شکلات میبردم برا طرف
تو این چندسال که خارجه هروقت کمک نیاز داشته بهم رو انداخته منم گفتم دختر تنها تو غربت بزار کمکش کنم
خشک خشک اومد ازم نیازمندی هاشو گرفت و رفت بعد تو استوریش میبینم دیدن هرکدوم از دوستاش رفته با گل و سوغاتی رفته