بچهها من یه شرکتی هست خیلی خفن و معتبره و قدمت خیلی زیادی داره از این شرکتهای خیلی قدیمی و موقعیت خوبی هم توی سازمان داره این کاری که بهم پیشنهاد شده اما بدی که داره اینکه همسر من ساعت کاریش ۲۴ و ۴۸ هست یعنی ۲۴ ساعت سر کاره و ۴۸ ساعت خونه است و اگر من برم سر کار دیگه نمیتونیم با هم تایم تعطیلاتمون رو اوکی کنیم و اگر من برم سر کار کلاً ماهی یه دونه پنجشنبه جمعه به هم میخوره تعطیلاتمون اما از طرفی این کاریم که بهم پیشنهاد شده از شنبه تا پنجشنبه تا ساعت ۴ بعد از ظهر هست یعنی پنجشنبهها هم تا ساعت ۴ باید کار بکنی و نیمه وقت نیست اما خوب حقوق شوهرم کلاً ۲۰ میلیونه و من قبلاً که سر کار میرفتم خیلی بهتر بود برامون و راحتتر زندگی میکردیم اما اون موقع روزگار بود و شیفتی نبود الان نمیدونم اینکه پنجشنبهها هم باید تا ساعت ۴ برم سر کار یکم برام ترسناکه اما از طرفی شرکت خوب و موقعیت خوبی هست الان نمیدونم چیکار کنم نظر شما چیه. بعضی وقتها میگم زندگی متاهلی و زندگی مهمتره و در اولویت اما بعد از اینکه خوب یه سری اتفاقات توی زندگی میافته میگم من دارم خودم رو فدای کسی یا چیزهایی میکنم که معلوم نیست حتی توی آینده با من چه رفتاری داشته باشند پس مستقل بودن هم خودش لذت بخشه