امروز خوابگاه رو سم پاشی کرده بودند مجبور شدم برای چند ساعت بیام خونه عموم
شب به دوستم زنگ زدم بهم گفت که اگر میتونی خونه عموت بمون منم موندم اما خیلی پشیمونم
بابام میگه چند سال دیگه شما دختر عموها باید همو جمع کنید
اما چجوری ؟
هرکسی غذا جدا خورد امشب بعدش دختر عموهام یکی سه سال بزرگتره یکی هم از من سه سال کوچیکتره
همش تو اتاقشون هستند اصلا صحبت نمیکنند آخه چجوری ارتباط بگیرم ؟