شوهرتون نینی دوس داره یا نداره یا چیطو؟

مرسی عزیزم آخه بعد 7 سال دیگه چقدر لذت؟

سفر رفتیم روزای تعطیل  تا لنگ ظهر میخوابیم همه کار کردم

شدم مثل آدم کوکی صبح سرکار عصر کار خونه شب لالا هر روز مثل روز قبل

با اینکه شوهرم رو دوست دارم اما بعضی روزا ازش لجم میگیره آخه تو که بچه نمیخواستی چرا با من ازدواج کردی چرا قبلش نگفتی؟

شما ۷ ساله عروسی کردین؟

بله عزیزم

وای فکر کنم همسر منم همین نظر و به من داره 

منم 7/8 ساله ازدواج کردم و تا امسال اصلا بچه نمیخواستم 

برنامه زندگیم هم مثل شماست 

البته منم که بچه نمیخوام ولی ایشون دوست داره و به احترام من خیلی سکوت کرده 

ایکاش منم بتونم پا رو دلم بزارم و براش یه نی نی بیارم چون بابای خوبی میشه 

ولی من واقعا نمیتونم از خودم بگذرم   

منم ۵ سال عقد بودم. یک و نیم ساله عروسی کردم

عزیزم حس من اگه شبیه همسرت باشه اینه که خودخواهی

 حسیه که به شوهرم دارمحس میکنم من رو برا خودش میخواد فقط یا حس میکنه مادر خوبی نمیشم یا هنوز نمیتونه احساس استقلال از خونوادش بکنه و قبول کنه ما یه خونواده ایم حس میکنم توان من رو در نظر نمیگیره که دوست ندارم مادر پیری باشم کاش اینا رو بهش میگفتم اما مثل آب در هاون کوبیدنه فقط منم که به پای خودخواهی اون دارم میسوزم

یکی دو سال اولش سخته. ولی من فک میکنم حس مادر بودن همه ی این سختی هارو به شیرینی تبدیل میکنه.

ولی خب شما بازم هر جور راحتی.

شوهرت غر نمیزنه و اینا؟

خوب عزیزم یکم زوده من خودم تا 3 سال بعد عروسی رو نمیپسندم تا آدما با هم کنار بیان اما خوب اگه اقدام هم کنی تا بیای بچه دارشی همون سه سال میشه

آخه من تنبلی تخمدان هم دارم.واسه همین نگرانم یکم پروسه طولانی بشه. 

آخی عزیزم به نظرم برو دنبال درمان تنبلی تخمدانت فکر کنم تا اقدام کنی طول میکشه راستی شما چند سالته؟

نمیدونم شاید خودخواهم 

ولی از اولم بهش گفتم بچه دوست ندارم 

الانم همش میترسم با وجود بچه نتونم به زندگی شخصی ای که دوست دارم برسم

خوبه که شما گفتین همسر من که نگفت انشالا به همه آرزوهاتون برسین

غر نمیزنه 

تا 5 سال قرار این بود که اصلا بچه نیاریم 

اونم کلامی حرف نزد 

سال 6 بهم گفت دیگه وقتشه بچه دار بشیم اینقدر ترسیدم و حالم بد شد که طرفم میامد در حد سکته پیش میرفتم 

خودش حال و روزم و دید و گفت دیگه بهش فکر نمیکنم 

منم گفتم خدا را شکر 

ولی امسال رفتم دکتر و دکتر تا یک سال ممنوع کرد برام بارداری و یک سری مشکلات برام پیش اومده بود و اگه درمان نشم شاید بچه دار هم نشم 

و من هنوز نمیدونم چیکار کنم 

من ۲۸.۵

من یه عالمه محبت اضافه دارم. دیگه شوهرم زیادیش شده. دلم میخواد خرج دخترم کنم. الهی قربونش برم با اون موهای فرفری طلایش  

خب انشاالله مشکلتون حل میشه 

زودیم یه نی نی میارین میبینین چه قدر شیرینه. مادریه و از خودگذشتگی