من یه دختر عمو دارم که با ما زندگی میکنه ومتولد ۸۱
دانشجو پزشکی آزاد خوشگلم هست نامزد خوبیم داره
اخلاقاشم خیلی خوبه و همه چیش خوبه
بعد ظلاق والدینش کلا افسردکی حاد کرفت و با کلی دعا ونذر ونیاز و دکتر و قرص برگشت به زندگی الان با دوستاش به مشکل خورده نه یکی بلکه دو سه تا
و دوباره افسردگیش حاد شده
میخوام از شما که تو این رنج سن هستین بپرسم مثلا چرا باید باهاش اینطوری رفتار کنن
خیلی شخصیت مهرطلبی داره برای دوستاش همه چی میخره ازش پول قرض میگیرن بهش پس نمیدن
باهاش بدرفتاری میکنن هیچی نمیگه از حمع کنارش میزارن و نمیبرنش باخودشون بیرون
واسه همه اشون کادووتولد وکیکمیگیره هیچکی تولدشو تبریکم نمیگه
واقعا دختر خوبیه نمیفهمم چرا نباید باهاش دوست شد
الان تو اتاق خودشو حبس کرده نه دانشگاه میره نه هیچی
هی میکه مشکل من چیه
مامان من هی بهش میکه بهت حسودی میکنن اینطوری میکنن ولی دیگه با این خرفام اروم نمیشه
واقعا به دربسته خوردیم کسی میتونه کمک کنه
چرا اینطوری میکنن