ولی اگه یه روزم من بخشیدمت،تو خودتو به خاطر شبایی که من با گریه خوابیدم،به خاطر همه دردهام،حال بدم،تنهایی هام،آوارگی هام،سرزنش های بقیه،آرامبخش های پی درپی،موهای سفیدم،قلب دردهام نبخش 🖤
باباش ناپدید میشه بعد پیدا میشه با م شهید میشه تو جنگ ایران و عراق
مادرش هم ک سنش میره بالا فوت
خدایا «حیات» ما رو چنان قرار بده ک در « ممات»ما «مردم» اندوهگین و«هرزهگان»شادمان شوند. وهذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان! من هموطنانی در ترکیه ،سوریه،یمن،امریکا،فلسطین،عراق ،فرانسه ،لبنان و... دارم و بیگانگانی در شهرهای ایرانم 💔همین قدر تلخ💔.
مهری آزاد میشه فرخ هم بعد گم گور شدن بعد ازدواج کیمیا پیداش میشه
شاه رفته مملکت شاپور میخواهد چکار، کله ی بی مو گِل سرشور میخواهد چکار___آنکه سهم فارغ التحصیلی اش بیکاری است ، انتخاب رشته و کنکور میخواهد چکار___دزدها بارشوه چون از هر دری رد میشوند ، پس دم در افسر و مامور میخواهد چکار___زاهد ما حاصل انگور کشور را خرید ، یک مسلمان اینهمه انگور میخواهد چکار ___کشوری که هست در آن ساز و موسیقی حرام، در سرود ملی اش شیپور میخواهد چکار___هرچه میخواهد دلتنگت بگو شاعر ولی___خواندن یاسین به گوش خر نمی آید به کار
کیمیا بعد یه مدت از آرش جدا میشه و دختر دوستشو که تو جنگ شهید میشن بزرگ میکنه آرش اون دختر رو میدزده میبره خارج در آینده دختر دوست کیمیا با پسر شهرام ازدواج میکنه
خلاصه ی داستان زندگی منو همین یه جمله توصیف میکنه که: از بیرون آرامش داشتم اما از درون همیشه در حال فکر کردن به همه چیز بودم a💙