2777
2789
عنوان

چ جوری از دست همسایه بد خلاص بشم

88 بازدید | 9 پست

بچه هاش همیشه رو دیوارن  به مادرشون میگم دعواشون میکنه بعد باز بیخیال میشه با مادرشون رو دروایسی دارم خیلی بدردم خورده

اما سه تا بچه داره همیشه با پسرم دعوا میکنن

هرشب میان درو قفل میکنم انقد درمیزنن باز نمیکنم زنگ میزنن

دیگه روانی شدم مادرشون نمیگه نرین خونشون خودشم با بچه هاش میاد همیشه پسرم اعصابش خورده میگه چرا هرشب میان هرچی به بچه هاشون میگم نیاین انگار نه انگار  

عین من 

با این تفاوت که همسایه ما  دو بچه داره یکیش رابه راه دم در ماست از ساعت هفت صبح میزنه 

با این تفاوت ک من رفت وامدی با مادرش ندارم

در هم یه در میون برا پسره باز میکنم 

میاد که با دخترم بازی کنه 

از دختر من دوسال کوچیکتره 

مادربزرگش هم اونروز شاکی بود که چرا در براش باز نمیکنید

عین من با این تفاوت که همسایه ما دو بچه داره یکیش رابه راه دم در ماست از ساعت هفت صبح میزنه با این ...

بخدا خیلی رو دارن من بچمو جایی نمیفرستم خوشم نمیاد خونه اینو اون بزرگ بشه برعکس کار یه بچه های بی ادب دارن

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

با اخم بهش بگو برو 

بگو بچت نیست رفته خونه مادر جونش و حالا حالاها نمیاد 

تو یک زنی ^_^..! زیبا باش! لباس خوب بپوش! ورزش کن! مواظب هیکل و اندامت باش! هر سنی که داری خوب و زیبا بگرد! همیشه بوی عطر بده! مطالعه کن و آگاهی ات را بالا ببر... خودت را به صرف قهوه ای یا چایی در یک خلوت دنج مهمان کن! برای خودت گاهی هدیه ای بخر! وقتی به خودت و روحت احترام میگذاری احساس سربلندی میکنی آنوقت دیگر از تنهایی به دیگران پناه نمیبری و اگر قرار است انتخاب کنی کمتر به اشتباه اعتماد میکنی یادت باشد .."برای یک زن عزت نفس غوغا میکند"          

ما یه شیفت ک دخترم میره پیش دبستانی 

یه شبفت دیگم یا در حال اشپزی ام یا استراحت میکنیم

بعد مادربزرگش میگفت اونروز بچم گفته اشکال نداره نیلا خونه نباشه مامانش درو باز کنه من برم تو خونه بازی کنم 

گفتم آش به همین خیال باش 😒

انصافا بچه با ادبیه ولی خب من دوس ندارم وقت بیکاریم مواظب بچه مردم باشم دیگه 

یا میاد ب دخترم میگه بیا تو کوچه بازی کنیم

من اصلا اجازه نمیدم تنها بره تو کوچه 

بعد. اون از صبح تا شب تو کوچه ولو هس

با اخم بهش بگو برو بگو بچت نیست رفته خونه مادر جونش و حالا حالاها نمیاد

اصلا برا بچم نمیان چون همیشه باهاشون دعوا میکنه خوشش نمیاد از بچه هاش

میکگه درس یاد بده اخه من بچم کلاس دومه شبی دوسه ساعت براش وقت میزارم به بهونه درس یادشون بدم خانوادگی میان نمیرن دیگه

چه مادرای بی مسعولیتی

شوهرم میگه اگه ناخن بچش تو حیات ما زخم بشه همین مادربزرگه میاد خشتکشو میده رو سرت

ولی خب من دلم میسوزه میگم بیاد بازی کنه 

وقتی هم میاد دیگه به بهونه حمام رفتنمون. باید بفرستم بره دوساعت سه ساعت 

خیلی خاطرش جمعه مامانش 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792