ساعت ۲ ظهر زنگ زد که حوصلم سر رفته بریم بیرون
گقنم اوکی اشکال نداره بیا
بعد ک رفتیم کافه اومده رفته برای خودش یه چیزی سفارش داده میگه توام همینو میخوری دیگه (شاید من بدم میومد از این چیزی که سفارش داده)
گفتم هوم میخورم
بعد رفته سیگار گرفته میکشه(قول داده بود نکشه )
ساعت و دو نیم میگ من خوابم میاد بریم خونه بخوابم (خانوده هامون در جریانن میرم خونه شون)
بعد رفته اسنک خرید گفت تو که نمیخوای (من نهار خورده بودم سیر بودم ولی خوب حرکتش جالب نبود )
منم گفتم نمیام میخوام درس بخونم اومدم خونه
بنظرتون حرکاتش عجیب بود یا من حساس شدم