عصبانی نمیشه مامانم قهر میکنه و صداشو ناراحت میکنه و بعدم میگه چیزی نگفتم و خدافظی میکنه
اصلا دوست ندارم کسی جزئیات زندگیمو بدونه
وقتی هم بهش گفتم میگه من کسی نیستم مامانتم
خب مگه مامانم ریز به ریز زندگیشو به من میگه نهایتا بگه با خاله فلانی رفته کدوم مغازه تو کدوم خیابون فلان لباس رو خریده