خواهرش وقتی من بستری بودم بیمارستان یه زنگ نزد بهم که هیچ پشت سرم کلی حرف دراورد بعد الان پسرش سنگ کلیه داره عمل کردن برداشتن سنگو یه هفته قبل هم کلیه اش عفونت کرده بود رفتیم ملاقات این سری گفتم نمیام دیشب شوهرم بعدسه روز میخواست بیاد خونه خوشحال بودم گفتم میرم میگردیم بعد پنج و نیم عصر زنگ زد دارم خواهرمو میبرم بیمارستان .منم گفتم واسه شگام میان؟گفت نه ! آخه خونه بهم ریخته بود منم خونه مادرم بودم!بعد ساعت هشت و نیم شب اومد دنبالم گفت خواهرم اینام تو ماشین هستن بیا بریم گفتم نمیام اونم رفت
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
کی گفته من احساس ندارم؟من هر یکساعت یکبار احساس گشنگی میکنم😌😌کاربری های چلوکباب کوبیده هستم،چلوکباب کوبیده باریحان،چای ماسالا،پفک نمکی و...بقیش رو که یادم نیست رو به باد دادم🥴🥴
خواهرش اونسری انگور خریده بود به شوهرم یه کوچولو داد خودشم خورد بااینکه شوهرم بهش گوشزد کرد تعارفم نزد بهم بعد وقتی میان خونمون شوهرم میره یه عالمه خرید میکنه هرچی باشه میذارم جلوش
چقدر حساسی ولشون کن بذار خواهر برادر هر کاری میکنن بکنن تو فقط به ارامش خودت فکر کن اخه اصلا این موض ...
نه ولی اینکه من سقط کردم حتی یه زنگم بهم نزدن بعد من نمیخواستم کسی بدونه سقط شده بچم رفت خواهرش به همه فک و فامیل گفت تو بیمارستان بستریه بچه سقط کرده