من ی دختر مستقل ام ک که توی ی شهر دیگه تقریبا سه ساعت دورتر خانوادم کل روز دانشگاه یا سرکارم بعضی روزا میرم پیش خواهرم که بچش مشکل داره کمکش میکنم که به کاری شخصی خودش برسه وبا تلاش خودم ماشین خریدم
حالا عمه ام که خیر سرش درس خوندس داروسازه همه پهش کرده من از پسرا پول میگیرم بعدم هر شب تو خونه ای که اجاره کردم پسر میاد
ینی واقعا بعضی وقتا هم خون خود ادم از دشمن بدتره