سلام
من بعد از کلی آرزو و شوق و... اینا بالاخره فردا میرم دانشگاه بالاخره وصال یار
رشته اش رو واقعا نمیدونم چیه اون چیزی که خودم دوست داشتم نیست
ولی خیلی دوست داشتم برم دانشگاه مخصوصا من بعد از کرونا خونه نشین شده بودم و یه سالم پشت کنکور بودم دیگه عملا...
الان دیگه میرم خرید استرس ندارم غذا میخورم استرس ندارم اصن انگار یه وزنی از رو دوشم برداشته شده
حالا از شانس من دیروز شروع بود من یه سرما خوردگی گرفتم یه هفته اس مریضم ۲ بار دکتر رفتم هر چی میکنم خوب نمیشم از شانسمم از امروز آبریزش بینی و کیپ بودن گوش اومده سراغم اصلا نمیشنوم حتی جیغ رو
یه چیزه دیگه برا کیف کلوچه شکلاتی خونگی درست کردم وسایلمو جینگول مینگول کردم لباس به اندازه و قواره خودم با بهترین پارچه دوختم آنقدر تمیزه که حرف نداره
دیگه کفشامو جفت کردم دم در
برا صبحانه ام من رژیم گرفتم فست و نمیتونم چیزی نخورم احتمالا تایم فستمو یا عوض کنم یا صرفا فقط صبحانه بگنجانم درونش
حالا برا صبحانه ام نون جو گرفتم پنیر و گردو و سیب و دارچین اییی که انقدر سالم و خوشمزه اس
دیگه چی بگم رفتم حموم تر گل ور گل کردم
لباس زیر جدید آوردم برا خودم
خلاصه بگم اصن آدم دیروز و امروز شبیه هم نیستن
دیگه چی بگم؟ عا هیچی دیگه منتها الان ضد حاله سرما خوردگی هست که اونم مشکلی ندارم یا نشنیدن مشکل دارم
دیگه! عا راستی جوراب آبرنگی گرفتم ولی واسه فردا جوراب لنگه به لنگه سنجابی میپوشم اخه تصمیم گرفتم کفشمو عوض کنم این مشکیه برا همین
دیگه من کیفمو چیدم داداش کوچیکم ذوق ذوق میکرد
میدونی شاید بیشترش لباسم خوشحالم میکنه چون پارچه مدل خیلی خوبی گرفتم خیاطمم فوقالعاده بود الان هر چی نگاهش میکنم بیشتر ذوق میکنم
هیچی دیگه انگاری جون دار شدم بالاخره بعد کلی گریه و تنهایی این روز برام خیلی خیلی عزیزه
فردا کلاسم از ساعت ۸ صبحه تا ۱۹ و سرویس ساعت ۶/۵۰ میاد عملا من باید ۶/۳۰ از خونه بزنم بیرون و خوابم نمیاد
خیلی خیلی از صمیم قلبم براتون شادی و خوشحالی از ته دل از اونا که هی دلت قَنج بره براش براتون آرزو مندم
همین دیگه