شوهرم متخصص سونوگرافیه
بعد داشته تو بیمارستان کار میکرده
یه خانمه رو میارن زندانی بوده
بعد خانمه بهش میگه من خیلی ازت خوشم اومده و اصلا نگات میکنم فلان میشم و ...
بعد شوهرم میگه من زن و بچه دارم و حلقشو نشون میده
خانمه مبگه حالا ایرادی نداره منم باشم و اوکیم و نمیتونم نبینمت و ...
بعد یکم میگذره شوهرم بهش میگه جرمت چیه
مبگه قتل
بعد هی اصرار میکنه اسمت چیه و بگو بهم
شوهرمم مقاومت میکرده
بعد داشته از در خارج میشده
به شوهرم میگه من بالاخره ازاد میشم میام پیدات میکنم
منتظرم باش🤣🤣