2777
2789

۱۶سالم که بودم یسری بابت یکاری رفتم خونه مادربزرگم ولی نبود و عمو کوچیکم که اختلاف سنیشم باهام کمه به بهونه ابراز علاقه هی بغلم میکرد هی خودشو بهم....

به سختی خودم جدا کردم رفتم ولی خییلییی تابلو بود الان ۲۴سالمه و دوساله ازدواج کردم ولی هی میاد جلو چشم و حالم بد میشه چکار کنم کلا یادم بره😔

مشاوره یسری رفتم فقط هی میگفت اهمیت نده و گذشته و اینا دیگ نرفتم واقعا یهو میاد تو ذهنم حالم خیلی بد میشه پارسال عروسیشم بود نرفتم 

اگه تجربه از تعرض نزدیکان داشتین چطور کنار اومدین 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تجربه داشتم 

در من، مریم امیرجلالی پریود شده..............همه چیز خراب اندر خراب است.زندگی، هوا، کشتنِ وقت، همه چیز.هیچ معلوم نیست که چه خواهد شد.توضیح جزئیات جز دردسر نتیجه‌ای ندارد...

منم توسط داییم اذیت شدم

ب هیچکس نگفتم 

مال چندماه پیش هم هست

خانواده ام مسافرت بودن ب بهانه اینکه تنها نباشم اومده بود پیشم

بعد متل شما ب بهانه ابراز محبت خودشو بهم میچسبوند و دست زد ب سینه ام

نمیتونم ب هیچکس  بگم چون مادرم مریضه ولی حالم ارش بهم میخوره

منم توسط داییم اذیت شدمب هیچکس نگفتم مال چندماه پیش هم هستخانواده ام مسافرت بودن ب بهانه اینکه تنها ...

منم اصن زیاد تو فکرم نبود ولی از وقتی ازدواج کردم انگار داغش تازه شده، نمیدونم چطور بگم....

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سوال روز

yahya2137 | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792