من خیلی وقت به شدت به فکر از بین بردن خودم بودم یبار به ذهنم اومد که مادر و پدرم با دیدنم چقدر به ته خط میرسن چجوری نابود میشن چجوری سر خاکم میرن
بخاطر عملی که من انجام دادم خیلیا تشییع نمیان اونام که میان پچ پچ کنان سرزنش میکنن هی میگن چکار کرده بود و ...
و اونا چه زجری میکشن که دربرابر غم و غصه الان من هیچ و اون دنیایی که کسی منتظرم نیست و فرش قرمزی پهن نیست برام