جریان اینه که من هفته پیش بیرون بودم و حدود ۴ ماه بود که ندیده بودمش بعد واسم جالب اینجاست داشتم از مغازه درمیومدم بیرون و با خودم یه لحظه گفتم چی میشد همین الان فلانیو میدیدم و چند قدم که رفتم جلوتر دیدمش و اولش باورم نمیشد بعدش به هم سلام کردیم و رفتیم منم از شدت خوشحالی زنگ زدم به دوستم که با اون خیلی دربارش حرف میزدیم جریانو گفتم و از شدت ذوق اونقدر تند تند راه رفتم که نفهمیدم کی انقدر از مسیرم دور شدم
بعد آره خلاصه اون شب گذشت و چند وقت بعد دوست صمیمیشو دیدم برگشت به من گفت تو چرا اینجوریی بعد منم تعجب کرده بودم و میگفتم چجوریم مگه برگشته میگه اوندفعه دیدیش اون اومده بود تعریف کرده بود خیلی دلش واست تنگ و تو رو که دید کلی ذوق کرد ولی تو انگار نه انگار یه سلامو بزور کردی و رفتی