با مهربونى ميگم فايده نداره غر ميزنم ميگه تو دخالت نكن بدتر ميشم اينجورى
خودم دوساله ازدواج كردم همش كنارش نيستم ولى هرشي بهش يادآورى ميكنم قرصتو يادت نره انگار بايد تو دنيا به فكر همه باشه به جز خودش وقتى ميبينمش كه بعضى وقتا حالش چقدر بده ديوونه ميشم