مرررردم از خستگی
عمییییییق دارم تمیز میکنما
ولی الان هر چی نگاه میکنم اونجور کمیخوام نیست
ی چایی بزنم بر بدن پاشم دوباره
لعنت ب وسواس
یعنی اینطوریم ک حاضر نیستم فقط ظاهر خونه تمیز باشه
خودمو ساییدم من با این خونه تمیز کردن
مثلا واسه یخچال چیز میز خریدیم من کامل یخچال ریختم بیرون تمیز کردم بعپ چیدم
یهو ب سرم میزنه کشو قاشق چنگالا تمیز کنم
میریزم بیرون میشورم خشک میکنم میزارم سر جاش
الان ب سرم زده استکان لیوانا بزارم تو وایتکس
یکی بمن بگه زنننننن کوتاه بیا حالا لازم نیست همه چی اینقد مرتب باشه
جالبیش اینجاس مرتبم نمیمونه
دخترم از پشت سرم بهم میریزه
بهش میگم تخریبچی