من چند شبی بود دخترم مای بیبی نمیکردم و مدام بلند میشدم چک میکردم ک جیش نکرده باشه و سرما بخوره اقا خب چند روزی گذشت و دیدم خبری نیست و صبح ک بیدار میشد میبردمش دستشویی منم دیگه چکش نمیکردم
ی شب تو عالم خواب ی خانمی منو صدا میزد اسممو میگفت پاشو دخترت جاش خیسه میچاد نمیگفت سرما میخوره مثل قدیمی ها میگفت می چاد ..من میگفتم ن اسم دخترم می اوردم میگفتم ن دخترم شبا جیش نمیکنه
دوباره بهم میگفت پاااشو چشم باز کردم دست زدم ب دخترم دیدم طفل معصومم تا گردن خیس و یخ اونقدر جاشو خیس کرده بود ک ب فرشم نم داده بود من پاشدم عوضش کردم پتو انداختم بغلش کردم بچم شده بود گوله یخ ..ولی خیلی تو فکرم ک این ندا از کجا اومد کدوم فرشته ای مواظب دختر من بود
الانم بخدا مو ب تنم سیخ شده