هیچوقت بهم زنگ نمیزنه هیچوقت تاحالا خونشون دعوتم نکرده از وقتی عروسشون شدم فقط یکبار که اونم خودم رفتم با همسرم دعوتم نکرده اصلا مسافرت یا هرجایی بره دریغ از یدونه شکلات زیاد در قید مادیات نیستم محبت دلی از همه چیز برام مهم تره اگه خونه مادر شوهرم باشیم انگار نه انگار من هستم سرش تو گوشیه قبلا باهاش درد و دل میکردم همه چیزو میرفت به همه میگفت خلاصه سرتونو به درد نیاورم فردا میخواد پاهاشو عمل کنه برم بیمارستان کنارش؟؟؟ البته منم عمل کردم اصلا بهم سر نزد بعداز چند روز زنگ زد که تو گوشی شوهرم دیدم بهش پیام داده گفته به خانمم زنگ بزن حالشو بپرس