من مذهبی نیستم ولی توی دانشگاه چادر می پوشم و زمانی ک تنها جایی میرم ب تازگی هم تصمیم گرفتم ک کلا چادری بشم ، آخه همه میگن ک بهم میاد خانوادم مذهبی نیستن و اسراری هم ب چادری بودن من ندارن خودم دوست دارم ، از اونایی نیستم ک آهنگ گوش ندم و نرقصم و آرایش نکنم و لباسهای رنگ روشن نپوشم ، اتفاقا هم آهنگ گوش میدم و از نوجوانی طرفدار ی گروهی هستم و اینکه همه نزدیکان میدونن ک رقصم واقعا قشنگه توی مراسمات ، آرایش هم دارم و معتقدم ک آدم باید ب خودش برسه و از اون چادری هوایی هستم ک چادرم مدل داره و همیشه باید روسریم با کیف یا ساق دستم ست باشه
خب اما اصل ماجرا از این جاست ک : تو دانشگاه دوستم دیشب کلاس داشتیم تا ساعت ۶:۴۰ دقیقه بعد اون ۷ حنا بندان دعوت بود و امروز صبح ک کلاس داشتیم اومده برای کل بچه های کلاس تعریف کنه ک ، عروس لباس هندی تنش بود (چقدر از عروس ایراد گرفت) تا آخر مراسم با لباس هندی چادر سفید سرش بود ، و اینکه مجلس هم مختلط بود حالا هم کلاسیک با ی احساس افتخاری تیپ خودشو توصیف کرد « من ک خیلی خوش گلم تو ماشین سریع ی رژ و ریمل زدم بعد هم مقنعه رو توی ماشین در آوردم ، اونجا هم بای نیم تنه کرم رنگ بودم اصلا مانتو تنم نبود بدنم هم سفید برفی ، رقص حنا رو هم من رفتم همش هم وسط بودم وایییی بچه ها عروس ی طوری ب من نگاه میکرد با چادر بود با لباس هندی (اسم منو گفت فک کنین اسمم نارنجی هست) از نارنجی هم مذهبی تره از همون اون تا آخر چادر سرش بود
واقعا ب من بر خورد 🙁😐 توی اون مجلس اگه بودم ن با نیم تنه میرفتم ن با چادر با کت و شلوار میرفتم چادر عیبش کجاست خب لباس هندی نیم تنه هست و دستای عروس کاملا پیدا بوده اونم دوست نداشته ک همه چیزم رو ب نمایش بزارن