من مادرم مریضه سرطان پیشرفته داره من تک دخترم هم باید خونه داری کنم هم مریض داری
اینکه کل روز خونه باشی و دردو رنج عزیزت رو تحمل کنی و کاری ازت برنمیاد 
کل فشار زندگی هم روی منه
قبلا هم ازدواج ناموفق داشتم  تنش های اون زندگی هم رومه الانم فشار تنهایی و خیلی نیاز های دیگه زندگی
تنها پوئن مثبتی ک داریم اینکع فعلا خداروشکر وضع مالی خوبه 
دلم میخاد ی دو روز نباشم برم دریا اما خانواده در اصل پدرم خیلی محدودم میکنه  اون دوساعتی هم ک میرم باشکاه هی میگه زودبرو خونه مامانت تنهاس و حس عذاب وجدان بهم منتقل میکنه
 این سختیا  برای ی خانم ۲۶ سالع زیاد نیس؟