ردیف بغلیمون با ردیف ما که دوستامیم کلا خوب نیستن یهنی ما هیچ کاری نداریم سر کوچیکترین چیزاها تیکه میاندازن من نمره کامل میگیرم معلم و کوچکتربن تشویقی میکنن میپرن به من که افرین به فلانی وایی وای با لحت تیکه که همش اونو تشگیق میکنید
بعد امروز دیگه کلا قاطی کرده بودن حرصشون گرفته از نمره های من سه یه امتحان من 19 و 75 شدم یکی از اونا 20 اونم اولین بارش بود اصلا نمره هاشون خوب تیست حالا اینا عقده شونو اومدن خالی که واییی از فلانی بیشتر شدی و کلی تیکه منم برگشتم گفتم چقد عقده دارید
بعد شروع کرد داد و بیداد و تیکه دادد ها بعد خیلی ببخشید برگشت به من گفت جن_ده منم واقعا حوصلشو نداشتم گفتم صفت خودتو به بقیه نسبت نده اصلا روانین
بعد زنگ بعد سر ریاضی داشت یه خطی رو میخوند یدوته جا گذاشت رفت پایینی من بهش گفتم قبلی بود یکیو نخوندی یهو یجوری داد زد سر من جلو معلم یه لحظه شوک شدم بغضم گرفت خودمو کنترل کردم ولی بهش گفتم قرصاتو بخور بیا مدرسه
الان واقعا نمیدونم تا اخر سال با اینا چی کار کنم فقط هم به من نمیگن به بغل دستیم چند تا از دوستای دیگمم میگن