منک دیگه بیخیال شدم .جدامیخابیدیم ازهم.من تو اتاق رو تخت. اونم جلو تلویزیون رومبل. هی ک میومد بره دشویی میدید گوشی دستمه میگف چیکارمیکنی میگفتم هیچی.مبگف بخاب دیگه.بلخره فککنگی ماه شد و منم دیگه بیخیال شده بودم گفتم بدرک باو، داشتیم فیلم میدیدم ک خودش اومد اشتی کرد. میخام بگم هرموقه بیخیاله چیزی بشی، خوشد درسک میشه. این مردو ک میخان هی بری سمتشون.منم ک اصلا نمتونم.قبلشم تودعواگفته بود ک میدونی چرا دیرمیام خونه؟گفتم نمخام بدونم ولی خاهشا همینجوردیربیا چون وقتی نیستی من خیلی راحتترم خونه انگارگشاده.دیگه ازفرداش زوداومد.😒