من يك ساعت پيش يه تاپيك زدم و رفتار خانواده همسرم رو روز تولد همسرم گفتم
اكثرا شدند بهترين عروس دنيا و من اصلا هاج و واج موندم
حالا يكي ديگه از هنرهاي مادرشوهرم رو ميگم خودتون بگيد مشكل واقعا چيه؟
بيشتر دوس دارم مادران جواب بدن كه بچه كوچيك دارن نه اونهايي كه خيلي رويايي و كليشه اي بخوان جواب بدن
ببينيد مادرشوهرم چه بلايي سر خواهرزاده من كه تازه 10 ماهش بود اورد
خواهرم ايران زندگي نميكنه و يك ماه پيشبعد از يك سفر خيلي طولاني بچه 10 ماهه رو اورد ما براي اولين بار ببينيم
اولا كه مادرشوهرم ساعت 9 صبح يهو زنگ در خونه مامانم رو زد (تازه خواهرم از راه رسيده بودن و خواب بودن و خسته)
اومدن بالا
خواهرم چون هنوز واكسن براي بچه نزده بود، دكتر خودش گفته بود اگه رفتي سفر كشور ديگه به هيچوجه نذاريد كسي صورت بچه رو ببوسه
همون اول همسرم به مادرش گفت مامتان صورتش رو نبوس دكتر اجازه نداده بچه مسافت زيادي توي راه بوده و بدنش الان حساسه
مادرش گفت باشه
(وقتي اومدن خونه مادرم برادرشوهرم نيومده بود چون سرماي شديد خورده بود و مادرش و پدرش هم ناقل بودن و سرفه ميكردن)
اخرش كه خواستن خداحافظي كنن يهو دقيقا لب خواهرزاده ام رو بوسيد
يعني ما همه هاج و واج مونديم
خود همسرم به شدت با عصبانيت به مادرش گفت چرا اينكارو كردي
اخه ادم لب بچه 10 ماهه رو ميبوسه؟؟؟
بازم مادرشوهرم زد زير خنده
و بلافاصه بعد از رفتن مادرشوهرم از فردا صبح خواهرزادم ابريزش شدشد بيني گرفت و بنده خدا كلا دو هفته كه ايران بود سرما خورده بود و اصلا غذت نخورد!!!
به نظر شما اين ادم اگه يكم درك داشت وقتي بهش گفتن نبوس بچه رو اينكارو ميكرد و بعدش ميخنديد؟؟؟؟