این تاپیک صرفا یه درد دل با خودمه...
روز اول مدرسه، کلاس اول، صفحه اول کتاب چهارتا عکس بود که زیرش نوشته بود: امین، آزاده، مامان، بابا
هنوز الفبا رو یاد نگرفته بودیم
معلممون گفت این ۴ تا کلمه رو فقط حفظ کنید
بعدش چندتا فلشکارت نشون داد
روی کارت اول عکس یه پسر بود و زیرش نوشته بود "امین"
معلممون پرسید این چی خونده میشه؟
من دهنمو باز کردم که بگم امین، که دیدم همه بچهها یکصدا دارن میگن آآآآددددم
منم دهنمو بستم و بعد همراه با اونا گفتم آآآددددم!
در طول مدت تحصیلم همیشه این موقعیتها پیش اومد و من قید نمره اضافه و مثبت و ۲۰ میانترم رو زدم چون اونقدر که باید به خودم اعتماد نداشتم و فکر کردم اگه اشتباه بگم چی؟
دوران مدرسه و دانشگاه هم گذشت و الان بخشی کار میکنم که همه خیلی باسوادن و منم از بقیه خیلی کمسنتر و کمتجربهترم
اینجا یه گروه آموزش داریم که خیلی جدی گرفته میشه و گاهی یکی از جراحهامون که پروفسور هم هست یه بحثهایی مطرح میکنه و بقیه نظرشون رو میگن و در نهایت خود استاد جواب درست رو میگه
امشب هم یه سوال مطرح کرد که همه یه جواب واحد دادن و من نظرم با همه اونا فرق داشت
اما من چیکار کردم؟
دهنمو بستم
چون لابد فلانی که آزمون پرستاری امریکا رو هم قبول شده بهتر از من بلده
چون بهمانی که خیلی باسواده و از فلان دانشگاه ارشد گرفته خیلی بهتر از منه
چون من که عددی نیستم که بخوام مخالف اینا نظر بدم!
نهایتا استاد خودش جواب درست رو گفت و بعله... نظر من که توی ذهنم خفهاش کرده بودم درست بود
میدونم چیز مهمی نیست... اما از خودم حرص خوردم که چرا باید اعتماد به نفسم انقدر پایین باشه و انقدر خودمو کم ببینم که حتی نتونم یه نظر ساده بدم... دیگه کی قراره بفهمم من خوبم و کافیام؟
حتی وقتی رئیس بخشمون داشت معیار تعرفهها رو وارد میکرد، به من توی خیلی موارد نمره کامل داده بود و من خیلی جلوی خودمو گرفتم که نگم "نههه من که نسبت به بقیه زیاد خوب نیستم، نمیخواد نمره کامل بهم بدین!"
مینا؛ به خدا تو خوبی و کافیای
بهترین پرستار دنیا نیستی اما پرستار خوبی هستی
مریضات برات مهمن و خوشرفتاری و سعی میکنی خودت رو آپدیت نگه داری و هر روز یه چیز جدید یاد بگیری
میشه فقط یکم بیشتر به خودت اعتماد داشته باشی؟