2777
2789

من نزدیکای یک ساله اومدم یه جایی مشغول به کارم.با همکارای خانومم در مورد هیچیزی حرف میزنیم.امروز بعد اینهمه مدت توی اتاق خلوت به همکار خانومم میگم خوشحالم برای شما و آقای فلانی.(چون شنیدم آقای فلانی قصد ازدواج داره)اينجاشو نگفتم البته.

گفتم خوشحالم براتون.صاف تو چشمم نگا کرد بدون هیچ لبخندی گفت اول اینکه این زندگی شخصیمه و و دوس نداشتم کسی بدونه اصلا بعدم اگه من احساس صمیمیت میکردم باهات بهم میگفتم.من اصلا انگار فروپاشی روانی شدم.انقد ناراحت شدم به روی خودم نیاوردم.گفتم من فقط میخاستم بگم خوشحالم ازین موضوع.بچه ها مگه نه اینکه خیلیا میدونن و خانواده هاشون در جریانن و قصدشون به زودی ازدواجه.این رفتارش چی بود؟من زیادی حساب باز کردم رو روابطمون؟زیادی صمیمی شدم؟والا ما بهم قبلا خیلی چیزا گفتیم.انقد ناراحت شدم خیلیا.یه لحظه حس طرد شدت دست داد بهم حتی .یکم مهربون تر هم میتونست بگه 

زندگی بایدها و نباید ها نیست!لذت ببر ازونچه که مطمعنی تقدیر توعه!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با همکار در حد سلام و علیک 

اما این خانم انگار یه باکیشون بوده رفتارشون بدور از ادب بوده 

می‌تونست محترمانه تشکر کنه لازم به توضیح هم نبود 

 کاربران محترم:زمانی که تاپیک میزنم یعنی انتظار هر نوع اظهار نظری را دارم ،پس مشکلی با انتقادشما ندارم در صورتی که ادب کلامتون در تاپیکم رعایت بشه . ،،،،اما زمانی  که در تاپیک کاربران دیگه اظهار نظر دارم هرچند که تبادل نظر هست ، پاسخی که میذارم برای استارتر اون تاپیک هست اگر از کامنتم خوشتون اومد و ریپلای کردین خوشحال میشم اما اگر مطابق میلتون نبود لطف کنید بگذرید  چون چیزی که من کامنت گذاشتم دیدگاه من بوده و نسبت به منطق خودم پاسخ دادم پس تنها استارتر اون تاپیک حق انتقاد از کامنتم را دارند  در صورتی که صحبتم تضاد داشته باشد با عنوانشون اگر پاسخی از جانب من دریافت نکردین  دلیل بر این نیست که حق با شماست                                       ممنون از فهم و شعور شما 🤍

منم چندروز پیش که همسایمون ماشین رو درمیاورد از پارکینگ ،بهش گفتم شما باید اینجوری ماشین رو در بیارین اینجوری که شما درمیارین باید دو فرمون عوض کنین 

یهو بهم گفت من اینجوری راحتترم خانوم ،مرسی

من اچمز شدم😄

تو جامعه ادمای سمی مث همکار شما و ادمای سالم قاطی پاتی هستن و تشخیص رفتار ادما ممکن نیس

برا همین میگن تا کسی ازتون سوال نکرده حرف نزنین

این یکی از رموز سالم موندن روان آدمه

(متاسفانه) امروزه در حوزه علمیه، دروس اخلاقیِ عملی و سیروسلوک الی الله و عرفانِ شهودی،بطورکلی ترک شده است.  (درحالیکه) آنچه (در حوزه) باید مهم باشد تربیت طلاب به تزکیه وتهذیبِ اخلاقِ عملی وعرفان شهودی است که ماراآشنابحقیقت اسلام میکندوانسانیت رابمامینمایاند.دورانی ک حقیر،نجف تحصیل میکردم نه تنها این دروس طالب نداشت بلکه منع میشد.درس اخلاق نبود،تفسیر وبیان معارف نبود،مطرود وممنوع بود،فقط جمال الدین گلپایگانی بودوبس،اوهم وقتی به نماز می آمدعبا برسرمیکشیدوازعارف بودن اوکسی خبرنداشت وگرنه اوراازنجف بیرون میکردند.بعضی از کتابفروشها که خرید و فروش کتب فلسفه را به نظر برخی مراجع حرام میدانستند کتابِ اسفارملاصدرا رابا انبر برمیداشتند تا دستشان نجس نشود! خدامیدانددرمدت اقامت درنجف،مورداصابت چه تهمتها بودیم و تحمل چه مشکلاتی نمودیم و باچه مرارتها و تلخیهای حقیقی روبرو بودیم.امید میرفت بعدانقلاب درحوزه برای تدریس اخلاقِ عملی ومعارفِ شهودی تاسیساتی نوین برپاشود آنهم نشد! بعدانقلاب، حقیر کتاب لب الباب درسیروسلوک رانوشتم(باموضوع عرفان وسیروسلوک). روزی ازحوزه آمدندوگفتندشما۲کتاب دیگربنویسیدیکی مختصرترازلب اللباب ویکی مشروحتروعمیقتر،تابرای طلاب تدریس شود، گفتم منعی نیست ولی خواندن این کتابهاتااندازه ای مفیداست ن بتمام معنا؛ آنچه جان حوزه هارا زنده میکندوروح اسلام رازنده مینمایدتدریس حکمتِ عملی وتربیت طلاب به عرفان شهودی است ک بنیاداولیه نفوس راتغییر میدهد وآنان رابه طهارت واقعی وحقیقی میکشاندواگرحوزه اینطورشود حاکمانی تربیت میشوندکه مثل دستپروردگان حقیقی رسول و حواریینِ امیرالمومنین علیهم السلام میشوندوقادرندباطهارت ونفس زکیه تاثیر بسیارعمیق درمردم کشورودنیا بگذارندوبه اسلام واقعی سوق دهند.پس ازمدتی جواب آمد که اخلاق وعرفان عملی مرز ندارد ک دسته بندی و تدریس شود!امااین جواب کامل نیس زیراهمانطورکه فقه و اصول و عربی مرزدارد،عرفانِ عملی واخلاقِ شهودی هم مرزداردوبایددنبال اهل خبره ش رفت وبدین بهانه حوزه راازین علوم خطیره ک حکم اساس وبنیان را دارندتهی وخالی نگذاشت.باذکراین مطالب علت اختفای علامه طباطباییهاووگلپایگانیهامشهودمیشودحتی بعدِانقلاب...(بخشی از کتاب روح مجرد اثرعلامه طهرانی رحمه الله)

اگر مستقیم بهت میگفت آره ولی وقتی نگفته حتما دلیلی نداشته بهت بگه اما در کل بد برخورد کرد میتونست به ...

خب ما خیلی حرفا درمورد خیلی چیزا گفتیم من از کجا میدونستم.مگه رابطه چیه الان همه با یه نفر در ارتباطن.خودمم پشیمون هستم ازینکه بهش گفتم.ولی دلم شکست.میدونی که تو شهر زندگیم غریبم یه لحظه خیلی تنها شدم انگار.آدما اصلا دلشون برات نمیسوزه مراعاتتو بکنن.یا یکم مهربون تر باشن باهات همشون فقط تو موقعیت های منفعت خودشون یا واس خوب نشون دادن خودشون تو جمع باهات مهربونن همین

زندگی بایدها و نباید ها نیست!لذت ببر ازونچه که مطمعنی تقدیر توعه!

من تو دنیا فقط با همسرم مث طوطی همش حرف میزنم چون میدونم امن ترینه بقول خودش همش جیک جیک میکنم براش

با بقیه ادما معمولا صم بکم هستم مگ‌ ازم سوال کنن

خخخ ادمی ک شوهرم ازم میشناسه با اونی ک بقیه میشناسن ۲ تا ادم بشدت متفاوتن😁

(متاسفانه) امروزه در حوزه علمیه، دروس اخلاقیِ عملی و سیروسلوک الی الله و عرفانِ شهودی،بطورکلی ترک شده است.  (درحالیکه) آنچه (در حوزه) باید مهم باشد تربیت طلاب به تزکیه وتهذیبِ اخلاقِ عملی وعرفان شهودی است که ماراآشنابحقیقت اسلام میکندوانسانیت رابمامینمایاند.دورانی ک حقیر،نجف تحصیل میکردم نه تنها این دروس طالب نداشت بلکه منع میشد.درس اخلاق نبود،تفسیر وبیان معارف نبود،مطرود وممنوع بود،فقط جمال الدین گلپایگانی بودوبس،اوهم وقتی به نماز می آمدعبا برسرمیکشیدوازعارف بودن اوکسی خبرنداشت وگرنه اوراازنجف بیرون میکردند.بعضی از کتابفروشها که خرید و فروش کتب فلسفه را به نظر برخی مراجع حرام میدانستند کتابِ اسفارملاصدرا رابا انبر برمیداشتند تا دستشان نجس نشود! خدامیدانددرمدت اقامت درنجف،مورداصابت چه تهمتها بودیم و تحمل چه مشکلاتی نمودیم و باچه مرارتها و تلخیهای حقیقی روبرو بودیم.امید میرفت بعدانقلاب درحوزه برای تدریس اخلاقِ عملی ومعارفِ شهودی تاسیساتی نوین برپاشود آنهم نشد! بعدانقلاب، حقیر کتاب لب الباب درسیروسلوک رانوشتم(باموضوع عرفان وسیروسلوک). روزی ازحوزه آمدندوگفتندشما۲کتاب دیگربنویسیدیکی مختصرترازلب اللباب ویکی مشروحتروعمیقتر،تابرای طلاب تدریس شود، گفتم منعی نیست ولی خواندن این کتابهاتااندازه ای مفیداست ن بتمام معنا؛ آنچه جان حوزه هارا زنده میکندوروح اسلام رازنده مینمایدتدریس حکمتِ عملی وتربیت طلاب به عرفان شهودی است ک بنیاداولیه نفوس راتغییر میدهد وآنان رابه طهارت واقعی وحقیقی میکشاندواگرحوزه اینطورشود حاکمانی تربیت میشوندکه مثل دستپروردگان حقیقی رسول و حواریینِ امیرالمومنین علیهم السلام میشوندوقادرندباطهارت ونفس زکیه تاثیر بسیارعمیق درمردم کشورودنیا بگذارندوبه اسلام واقعی سوق دهند.پس ازمدتی جواب آمد که اخلاق وعرفان عملی مرز ندارد ک دسته بندی و تدریس شود!امااین جواب کامل نیس زیراهمانطورکه فقه و اصول و عربی مرزدارد،عرفانِ عملی واخلاقِ شهودی هم مرزداردوبایددنبال اهل خبره ش رفت وبدین بهانه حوزه راازین علوم خطیره ک حکم اساس وبنیان را دارندتهی وخالی نگذاشت.باذکراین مطالب علت اختفای علامه طباطباییهاووگلپایگانیهامشهودمیشودحتی بعدِانقلاب...(بخشی از کتاب روح مجرد اثرعلامه طهرانی رحمه الله)

من باهمکارم صمیمی نمیشم هیچی بهش نمیگم چون همکارام ادمای سمی هستن یکیشون خوب شوهر داره دوست سپر اون یکی همکارم ک فاسد روزای اول ک رفتم ۲ بار دست زد ب بالاتنم باهاش برخورد کردم اصلا صمیمی نیستیم باشون فقط درحد سلام کار 

عکس پروفایل خودمم خدا افریننده ناممکن هاست درحالی ک انسان اشرف مخلوقات هست برناممکن ها میگرید🤗اسمم سحر بچه همدانم 😁باقد۱۴۰ بهم میگن فسقلی😍😹
شاید اون روز ، دوز خوبی نبوده براشسوال شما ، چون همکارید و زیاد سوال خصوصی نبوده، بد نیست

متوجه حرفتون نشدم عزیزم

زندگی بایدها و نباید ها نیست!لذت ببر ازونچه که مطمعنی تقدیر توعه!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  9 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  8 ساعت پیش