سلام دوستای گلم
اول اینکه بگم
من جدا شدم و یه دختر ۷ساله دارم ک باهم
کنار پدرو مادرم زندگی میکنیم
خیلی سختی کشیدم
و یکی تو زندگیم هست
ک عشق و علاقه اش همه جوره بهم ثابت شده
و خیلی دوسم داره
من وقتی جدا شدم
یک سال بعد
وسیله های کاشت ناخن تهیه کردم و رفتم پیش دوستم کار کنم
اما ار وقتی این اقا
وارد زندگیم شدن
دیگه نذاشتن من برم سرکار
و بهم گفت بمون خونه نیازی نیست سرکار بری
چون
اون موقع دخترم کوچیک تر بود و
خیلی اذیت میشد هم خودم هم دخترم
دیگع خلاصه
هیچی برام کم نمیزاره از نظر مالی
و نشد ک من برم سرکار
و موندم خونه و
خیلی احساس پوچی میکنم
تنبل شدم
وزنمم خیلی رفته بالا
حتی یه باشگاه هم نمیتونم برم
از طرفی
خیلی اصرار داره ک بیاد خواستگاریم
یک سال هست ک پافشاری میکنه
و اینم بگم
ک یک سال از من کوچیکتر هست
من ۲۹هستم و ایشون ۲۸
اصن نمیتونم تصمیم درستی بگیرم
و از ازدواج دوم هم ترس دارم
شما جای من باشید برای بهتر شدن حالتون چ کارهایی میکنید؟