شوهرم ي شبم بدون من نميتونست بخوابه جدا نمیموند ازم اصلا دوساله عقدیم
الا یک ماه و نیمه نیس اب شده تو زمین ن خبری ن زنگی ن هیچی انگار ن انگار ک من اصلا وجود خارجی دارم
شب اخر فوش ناموسی داد تهمت زد رو خانوادم چاقو کشید منم شکایت گردم میخام جداشم اما اصلا واسش مهم نیس حس میکنم اینا همه ی خوابه چطوری اون ادم اینجوری بیخیال من شده😔چیکار کنم یکم اروم شم😔