2777
2789

تعریف میکرد میگفت قبلن یه حیاط بود دورتا دورش اتاق. اقایون که از مزرعه و بنایی و...برمیگشتن میخاستن ناهاربخورن دیگه مینشستن تو اتاق بزرگه .ماخواهرا و مادر از تو اشپزخونه یه سینی از برنج که روش گوشته و کنارش سوپ و روی خود برنج روغن حیوانی داغ ریخته شده ، میفرستیم. منتظر میمونیم تموم که کردن سینی رو خودمون میرفتیم پس میگرفتیم.هرچی مونده رو میخوردیم. گفتمش یعنی نمیشد همون اول جدا میکردید میگفت نه هرچی هست و نیست و میزاشتیم. گفتمش لابد اونا هم رعایت شمارو میکردن و کم میخوردن .گفتش نه بابا کدوم رعایت.

خیلی ناراحت شدم.البته زمان جنگ بودا.روستا

شما چنین نمونه هایی دارین؟ 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

من مادرجانم (مادرمامانم) میگف شوهرم که میرفته کشاورزی ازصبح تا غروب ک میومده حق نداشته چای دم کنه تنهایی بخوره وگرنه مادرشوهرش قیامت میکرده

اول ک بیدار میشده کارای مادرشوهرش انجام میداده بعد خودش حتی چایی هم نباید میخورده

میشه واس سلامتی مامانم یه صلوات بفرستین ❤ فداتون بشم 💙
من مادرجانم (مادرمامانم) میگف شوهرم که میرفته کشاورزی ازصبح تا غروب ک میومده حق نداشته چای دم کنه تن ...

یه چیز بدتر ..خیلییی قدیم زن روی بالشت نمیخوابیده. راحتی برا اقایونه. مثل اینکه چیزی لول میکردن میراشتن زیر سرشون خانما.

مادر بزرگ من شاخ بوده اون زمان 

خانواده بابابزرگم مامور دولت بودن باسواد بودن ولی مادربزرگم دختر خان بوده 

مادر بزرگم خودش شوهرشو انتخاب کرده فرار کردن 

انقدر شاخ بوده مادرشوهرش تو اشپزخونه اونطوری غذا میخورده ولی برای مادربزرگم قبل مردا غذا اماده میکردن بعد مادربزرگم وبابابزرگ باهم غذا میخوردن بعد پدرشوهر و برادر شوهرا و بقیه مردا میخوردن بعدم بقیه زنا😂

مادربزرگم یجورایی خیلی تابو شکنی کرده اونزمان 

یکیش این بود ک خونه جدا خواسته و 3روز عروسی و اینک مستقیم عروسی نگرفتن چند ماه نامزد بودن ک تهمت زده بودن حاملس و.... 

خونشون دیوار ب دیوار برادروشوهر و مادرشوهر و خواهرشوهر بوده دیگ ببین چی بوده واویلایی بوده 

بعد عروسی تو پول. خونه مونده بودن مادرشوهرش بهش میگ اونزمانی مطرب میخواستی و عروسی بفکر الانت بودی بااینک بعد اونم حتی بچه هاشم چندساله بودنم میگفته هروقت دستشون خالی بوده 

جالبیشم اینه مادرشوهرش خالش بوده 

حموم اگر دوروز پشت هم میرفتن مادرشوهره از پشت بودم دید میزده میگفته چ خبره بابا و... 

یروز میگفتن خیلی غذاخورده فلانی و.. 

پدربزرگمم هروز میخاستن خاستگاری کس دیگ ببرن و خلاصه خیلی اذیت شد مادربزرگم بااینک جلوشون وایساد زمونه بدی بوده مردسالاری بوده و زنا بهم رحمی نداشتن

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
یه چیز بدتر ..خیلییی قدیم زن روی بالشت نمیخوابیده. راحتی برا اقایونه. مثل اینکه چیزی لول میکردن میرا ...

اینو دیگه نشنیده بودم🥵

طفلیا

بعد مادرجانم میگف ما جدی جدی یخ حوض میشکستیم‌ظرف میشستیم مادرشوهرم‌نمیزاش آبگرم کنیم میگفته حیفه هیزم الکی بسوزه ک تو بخای باهاش آب گرم کنی ظرف بشوری

رفتن ب خونه‌پدر مادرشون هم قدغن بوده

مگه سالی یا دوسالی یبار🤐

میشه واس سلامتی مامانم یه صلوات بفرستین ❤ فداتون بشم 💙
یا خدا 🤐من ک همچین چیزی نه دیدم نه شنیدم ، کدوم روستا بوده

خیلی چیزا تعریف میکنه میگفت بچه داری میکنم شیر میدم. تا بخاییم ناهار بخوریم چیزی نمیمونه یا خیلی کم. موقع ناهار میرفته چای درست میکرده یاچیزی. بعد جرات نمیکرده واسه خودش نیمرویی چیزی بزنه. مادرشوهره دعواش میکرد که یعنی حیف و میل میکنه ..

اینو دیگه نشنیده بودم🥵طفلیابعد مادرجانم میگف ما جدی جدی یخ حوض میشکستیم‌ظرف میشستیم مادرشوهرم‌نمیزا ...

دقیییقا .قبلنا زن سالی یه بار میرفت خونه مامانش.مادرشوهرم یه شهر دیگه ازدواج کرد.شهرکه چه عرض کنم روستای دیگه. میگفت مینشستم کنار جاده ای که میرسه به شهرش، زار زار گریه میکردم . که این جاده منو به مامانم میرسونه.

مادربزرگم یجورایی خیلی تابو شکنی کرده اونزمان یکیش این بود ک خونه جدا خواسته و 3روز عروسی و اینک مست ...

زنها نه که خودشون یه زمانی عروس بودن و تحت سلطه ،حالا که نادرشوهر شدن، باعقده ای که دارن،ریاست میکنن

دقیییقا .قبلنا زن سالی یه بار میرفت خونه مامانش.مادرشوهرم یه شهر دیگه ازدواج کرد.شهرکه چه عرض کنم رو ...

من و خواهرام الانم همین هستیم.با این تفاوت که مامانم تازه آسمانی شد و دیدار به قیامت افتاد.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792