2777
2789
عنوان

صبح تنها بودم خابیدم و پتو رو کشیدم روی سرم یهو

| مشاهده متن کامل بحث + 1379 بازدید | 56 پست
برای منم شده ولی پتو رو سرم نبوده

یه سری از پوزیشنای خواب باعث کم رسیدن اکسیژن میشن مثل طاق باز خوابیدن

ماورای باورهای ما، ماورای بودن ها و نبودن های ما، آنجا دشتی‌ست فراتر از همه‌ی تصورات راست و چپ؛ تو را آنجا خواهم دید.        

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

واییییییییییی من اول ازدواجم تنها میموندم خونه همش میدیدم و حس میکردم دزد داره تو خونمون میدونه قشنگ ...

دقیقا همینطور 

منم صدای دویدنش راه رفتنش در بستنش و کامل حس میکردم عین واقعیت بود 

اره نعره و خنده و قهقهه من صداشو نفسهاشو بالا سرم حس میکنم

میفهمم چی میگی

من حتی صدای برخوردش با در و دیوار اتاقمم میفهمم🙂انگار که یکی باشدت خودشو میکوبه به هر طرف

من چند سال پیش اینجور شدم و همه تو اتاق پذیرایی خواب بودیم من بافاصله از پدرم خواب بودم بعد یدفعه یه حالتی دم که نمیتونستم تکون بخورم ینفر داشت خفم میکرد فقط با قدای خفه ای میگفتم هوووم هههوممم اونم بزور تا بالاخره بابام صدامو شنید فکر کرد برادرمه گفت محمد محمد این اسمو که شنید رفع شد اون وضعیتم نمیدونم اسمشو چی بگم  بعد براپدرم تعریف کردم گفت برامنم زیاد ویش اومده

بدون امضا😁😁😁😁😑😐🙄😏😇😘😄😃😋🙂🙂🤗😄😎🙂☺😍😗

۷ بار در ۷ جهت قل هوالله بخون و بعد بخواب. گر نترسی تو خواب تمام میشه

عضو گروه رز قرمز هستم. وزن شروع ۸۸.۴۰۰. تاریخ شروع، ۱۰/۸/۱۴۰۰. هدف اول.۸۰‌  هدف دوم. ۷۵. هدف سوم۷۰. هدف چهارم. ۶۵.  وزن فعلی. ۸۸.۴۰۰

من مشکلی شبیه شما داشتم صدای شوهرم و کاراشو می‌شنیدم مثلا تو آشپزخونه و فلان

نمیدونم خواب بودم یا بیدار

ولی اون موقع شوهرم خونه نبود

هنوزم نمیدونم خواب بودم یا بیدار

دیگه بعد اون قرآن زیاد میخونم با صدای بلند تو خونه. دعای معراج میخونم. تلویزیون قرآن میخونه روشن میذارم صداش تو خونه بپیچه. چهار قلم خوندم دمیدن به آب گوشه های خونه ریختم 

داستان کربلا داستان تباهی انسان هاست. داستان کربلا نشانگر این است که آدمی تا چه حد می‌تواند سقوط کند. خدایا نگذار از سقوط کنندگان دوره خودمان باشم، خدایا مراقبم باش  خدایا از فتنه هامیترسم، از آخرالزمان و فریب هایش میترسم. خدایا از آخرالزمان و مردمش میترسم، از فراموش کردن دین و دین داری و اسلام میترسم. خدایا از آخرالزمان و دین گریزی با فریب انسان بودن میترسم، آنها به اسم خوب بودن فریب می دهند و خوبی ها را ازبین می برند. آن ها باتمسخر دین داران به دین ضربه می زنند. این حربه شان است. خدایا از دل بستگی به این دنیای فانی میترسم. خدایا از فردایم میترسم. پرودگارم از عقب گرد رفتن میترسم، من از درکه میترسم. از پاپس کشیدن هنگام امتحانات و مشکلات میترسم. خدایا از تبلیغات فریبنده و هدف دار میترسم. خدایا از شکم سیری و دنیادوستی میترسم. معبودم از گم کردن راه میترسم،خالقم روز به روز بیشتر گناه عادی می‌شود و قبحش ریخته، من از عادی پنگاران گناه نباشم. پروردگارم جای ارزش و ضد ارزش با تفاسیر به ظاهر زیبا عوض می‌شود من از ظاهربینان نباشم.معبودم من از توجیه کنندگان گناه برای آرامی عذاب وجدان نباشم. بارالها جملات آخرم شهادت دادن به یکتایی و معبود بودن تو و به رسالت محمد(ص) و به ولایت علی (ع) باشد. خدایا کمکم کن خدایا مراقب من و مردمم ونسلم باش.خدایا کمک کن نه ظالم و نه مظلوم روزگار باشم. من در جرگه خودخواهان نباشم. پروردگارم به من و نسلم و خانواده ام کمک کن بتوانیم آن گوی آتشین آخر الزمان را در دستانمان حفظ کنیم.خدایا اسیر جو زمانه نشویم. عزیزان اگه دلتونو شکوندم اگه ظالمانه ناراحتتون کردم به ناحق بی عدالتی کردم پای اعتقادم نذارید پای ضعیف النفسی و گناهکاریم و عدم کنترل بر نفسم بگذارید.منم ضعیفم وگنهکار .. عاشق خاکم عاشق ایرانم خدایا مراقب کشورم و مردمم باشه.      مرگ بر آمریکا و اسرائیل تا ابد.             عزیز مادر با رفتنت داغ بزرگی رو قلبم نشست امیدوارم منو ببخشی امیدوارم تو زندگی ابدی همو ببینیم. دوست دارم❤️1403/4/21تاریخ رفتنت

یه سری رفتیم شمال تو یکی از روستاهای گرگان ویلا گرفتیم البته ویلای دوست پسر عمم بود یه طرفش جنگل و یه طرفم دریا بود همون موقع به پسر عمم گفته بود مواظب باشین چیزی شد خودتونو بزنین اون راه و فلان این به ما نگفته بود ،خلاصه خواهرم تو اتاق بوده مشابه اتفاق شما براش افتاده بود با عمم و عروسش و دختر عمم و اینا تو اتاق خواب بودن میگفت از زیر چادر میدمش که راه میرفت و در کمد رو باز کرد و ...ولی نمیتونسته تکون بخوره و داشته خفه میشده دیگه سریع بسم الله میگه و سوره میخونه مثل جت از در زد  بیرون وحشت کرده بود ،بعدش دوباره در دستشویی رو عموم بسته بودن و ... که دیگه پسر عمم اعتراف کرد که آره دوستم گفته این ویلا جن داره من باور نکردم و نگفتم که نترسین👩🏼‍🦯

دختر منم تو اتاقش یه چیزایی میدید.ما می‌گفتیم خواب بوده،خودش می‌گفت نه،صدا هم می‌شنیدم.حتی یبار رو پاش چنگ زده بودن.

قرآن گذاشتم تو اتاقش،یه مدت اونجا نماز خوندیم.اسفند دود میکردم،خدا رو شکر چند ماهه خبری نیست.

حسین جان❤️سلام من بر تو باد در تک تک روزهایی که جهان هست،ماه و خورشید هست،آسمان هست،...امااااا من نیستم😍امام زمانم،اگر مرگ‌ به سراغم آمد و هنوز یکدیگر را ندیده بودیم،فراموش نکن من خیلی دیدنت را آرزو میکردم🥹🌸وقتی غبار فتنه نشست/رحمی مباد بر ستم مزدور جیره خوار کنید👊💪 امروز(۲/بهمن/۱۴۰۲)نگران از دست دادن کاربریم نیستم🍂🍂خدای قشنگم؛خدای من♥️این روزها بیشتر حواست به من باشد!میگویند بزرگترین شکست از دست دادن ایمان است...حواست باشد که من شکست نخورم!من هنوزم تو را به نام قاضی الحاجات میخوانم؛حتی اگر همه‌ی التماس‌هایم را نادیده بگیری...هنوز هم تو را الرحمن الراحمین میدانم؛حتی اگر سخت بگیری...هنوز هم تو همان خدایی! اما من...نگذار که از دست بروم عزیز دلم😍من امیدم به توست...برای دلم امن یجیب بخوان!امن یجیب بخوان تا آرام شود این مضطرب...تا آرام گیرد این قلب نا آرام من...♥️❤️❤️،یادمان باشد که ما خون داده‌ایم🇮🇷یک بیابان مرد مجنون داده‌ایم🇮🇷یادمان باشد پیام آفتاب🇮🇷دست نااهلان نیفتد انقلاب🇮🇷

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز