این حرف شاید خودخواهانه باشه ولی لطفاً به امید تغییر و عشق با شخصی که مشکلات روحی اعم از افسردگی حاد، پارانویا ، دوقطبی و وسواس شدیدو غیره داره ازدواج نکنید.
من و شما هم ممکنه رگه های از بیماریها و اختلالات روان داشته باشیم مثلاً افسردگی خفیف ولی از زندگی نزدیم.
من کاملا قبول دارم که باید به عزیزمون که درگیر بیماری روحیه کمک کنیم ولی چند سال؟! اگر اون شخص همراهی نکنه تا چند سال میتونی اون فضای مسمومی که ایجاد میکنه رو تحمل کنی؟!
در کنار کسی بمون که برای خوب شدنش تلاش کنه.
اگر با کسی بمونی که هر روز تو باتلاق فرو میره و دستشو گرفتی ، اونی که فرو میره فقط خودش نیس تورو هم با خودش میکشه داخل.
بیماریهای روحی اگر درمان نشن بین افراد یه خونه میگردن. فرد ضعیف بعدی رو پیدا میکنن و پدرشو در میارن.
فضای خونه وقتی اون فرد بیماریش اوج میگیره مثل مراسمای غمگین میمونه. تو نباید ناراحت باشی ولی نمیشه که ناراحت نباشی. فضا برات ایجاب میکنه که تو هم افسرده باشی.
لطفاً خودخواه باشین.
اگر با چینن اشخاصی زندگی میکنید بپذیرید و حرصشونو زیاد نخورین اگر کمکی خواستن کمک کنید ولی خودتونو فداش نکنید.
اگر میخواید وارد زندگی چنین اشخاصی بشید( دوستی ، ازدواج و ...) صبر کنید و دنده عقب برگردین.