فکر کن مامان خودته
مشکلت خیلی غیر قابل حل نیست سخت میگیری
الان چرا با شوهرت زندگی میکنی مگر عقد نيستی؟
نداره عزیزم از دهن من میزنع میده از سهم من از حق من از اشک های من هر چی نرسید برای من کمتر میشه ولی اونا باید همه چیشون سر جایش باشه من فوقش دست دوم میزارم یا در و درست نمیکنم یا سرامیک نمیزنم خونه رو ک میخوام برم توش از من زده میشه
هنوز شما باهاش تو یه سقف نرفتی بم داری زحمت میکشی
جوری ک معلومه شوهرت داره ک سیسمونی کمک میکنه
نمیتونی منعش کنی
اما خرج خودت بگیر لباس خودت بخر
سیسمونی اگر بقیه داداشم میتونن کمک کنن
در هرصورت میدونستی ی سری مسائل مالی به دوشش
اینقدر زندگی تلخ نکن با بی سیاستی
هنوز شما باهاش تو یه سقف نرفتی بم داری زحمت میکشی
جوری ک معلومه شوهرت داره ک سیسمونی کمک میکنه
نمیتونی منعش کنی
اما خرج خودت بگیر لباس خودت بخر
سیسمونی اگر بقیه داداشم میتونن کمک کنن
در هرصورت میدونستی ی سری مسائل مالی به دوشش
اینقدر زندگی تلخ نکن با بی سیاستی
مامانم میدونه سپردش به خدا .چون ازش قول خوشبختی گرفت .یادش رفت با چرب زبانی گفت چشم مامان رو چشم خوشبختش میکنم یادش رفت بهم گفت سمت ما کرم هستن اذبتت کردن میبرم جایی ک دست کسی نرسه . ابنا رو مردونه گفت ولی الان جای دیگه قولاش و عملی میکنع و مردونگی برای بقیع براش مفهوم داره چون دیگه خرش از پل گذشت دارایی من و برد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
