اون ماه ک باردار بودم خودم و شوهرم خوابای بدی میدیدیم یشب خواب دیدم یکی با چهره زشت حس میکرد مرد هست چهرشو یادم نمیاد انگار میخاست بچمو از تنم بکشع بیرون همش من مقاوت میکردم اون بیشتر میکشید منم میکشیدم تا نگیره بالاخره ازم گرفت گفت داغ بچتو ب دلت میزارم 😔💔فردا غروب خونریزی گرفتم و ... 
وحشتناکترین بود برام ... چیزای ترسناک زیاد دیدم ولی اینو تا دنیا دنیاس تا من زندم فراموش نمیکنم ...