از بچگی رفتار خوبی باهام نداشتن
کتک خوردم شبانه روز که حتی راهی بیمارستانم شدم
قهر و رفتنای مادرو دیدم توی بچگی
سرکوفت چمیدونم تیکه
آدم پرخاشگر و عصبی شدم انگیزه ای برای آینده ندارم
دلم از همه چی میگیره ولی صبورم و دلسوز
بابام قند داره با ۴۳ سال سن اون اندام ورزشکاری از بین رفته
مدتیه مشکل اعصاب گرفته دستاش میلرزه(البته قبلش هم داشت)
مامانم با ۳۹ سال سن اگه یه بار ظرف بشوره نمیتونه دستاشو تکون بده باید استراحت کنه باز کار کنه
مشکل روحی داره
و منی که از اونا بدترم افسردگی حاد دارم و عدم تمرکز
هر چقدر بدی کردن بهم باز توی ذهنمه ولی شب و روز فکرم شده اونا تمرکزم بهم ریخته
ولی بازم تکرار میکنن که بچه های مردم بهترن تو خوب نیستی
توی بچگیشون هر دو این چیزایی که من تحمل کردمو دیدن و تجربه کردن
باز دارن با بچه هاشون اینطوری رفتار میکنن🥲
دوست دارم بمیرم دیگه
کسی درکم نمیکنه بهم میگن تو یه چیز کوچیکو خیلی بزرگ میکنی و میندازی گردن ما و فیلم بازی میکنی
ولی من دارم نشون میدم چقدر اذیت میشم
به خدا من آنقدر غصه اونا رو میخورم دارم دق میکنم😭