خواب دیدم رفته شمال منو نبرده به منم گفته دارم واسه کار میرم منم دلم طاقت نیاورد بلند شدم خودم رفتم دیدم اونجا یه جمع دختر پسرین تا منو دید برد تو اتاق نزاست کسی منو ببینه یهو دیدم یه دختر عنتر شکل میمون اومد تو اسم شوهرمو صدا کرد گفت کجایی عشقم اینو که شنیدم اومدم بیرون حمله کردم به دختره بعد شوهرم که این صحنه رو دید به خاطر اون با من دعوا کرد یه عالمه فحشم داد از اونجا انداختم بیرون😢😭😢😭😢💔💔💔💔 حالا الان واقعا شماله با دو تا از همکارای مردش رفته زنگ زدم بهش چیزی نگفتم ولی خیلی سرد باهاش حرف زدم😿😿😿😿😿