ازش بیزارم .انقدر اذیتم کرد و ازم ایراد گرفت که من رو تا ابد از خودش متنفر کرد.الان چند ساله که مرده. ولی بازم نمیتونم ببخشمش.یه روز از قیافه ام ایراد می گرفت. یه روز علنا می گفت دلش نمیخواسته پسرش با من خونه بخره.و باید به جاش همه درامدش رو میداده به اون. به روز می گفت من رو نپسندیده هرچند دختراش گفتن قیافه ام مثل زنای روسه. وقتی هم وضع مالیمون خوب نبود خوشحال میشد که پسرش نداره برام طلا بخره.بعدن یکی دو بار سعی کرد با تعریف کردن از من جلوی جمع جبران کنه ولی خیلی دیربود قلبم الان هم پر از نفرت و غمه.نمیتونم ازش بگذرم چی کنم
فقط داریم حرف میزنیم. اونی که میخواد بگه "به من چه "باهاش موافقم .لطفا نظر نزاره. واقعا به تو چه .وقتت رو نلف من نکن.برو یه تاپیک دیگه که بهت مربوط باشه والله
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.