سلام دوستان
من خیلی خیلی خیلیییی میترسم
در حدی که شب ها خوابم نمیبره از ترس
از استرس به خودم میپیچم
میدونم احمقانه است ولی بیست سالمه و تازه به دلایلی میخوام برم دانشگاه
کار نمیکردم این سالها
هیچ کاری نمیکردم
پشت کنکور بودم برای آرزوهای شخص دیگه ای
امسال که دیگه پا گذاشتم روی همه چی و با خانوادم مخالفت کردم که بالاخره میخوام برم دانشگاه تمام رشته هارو زدم درحالی ک رتبه ام هم بد نشده اونقدر خلاصه کنم موقعیتم رو
انگار فوبیای شهر دیگه گرفتم
فوبیای دانشگاه آینده و ..
ترس از اینک اون رشته ای که خانوادم میخوان نشه یه طرف ترس از آینده نامعلوم یه طرف دیگه
از خوابگاه میترسم از آزادی از رفتن به شهر دیگه و ۹۹ درصد شهر دیگه ای قبول میشم ان شا الله
همه استرس خوب دارن که عاخ جون میخوان برن خوش بگذرونن
من استرس وحشتناک
قلبم توی دهنم میزنه
استرس بد
انگار میخوان منو بکشن
وابستگی احمقانه شدید به خانوادم دارم
حسرت گذشته که این سالها الکی پشت کنکور موندم و نتونستم از اول با خانوادم جنگ کنم
همینطور در نهایت استرس رفتن به رشته ای متفاوت با آرزوهایی که به خوردم دادن
همشون باعث میشه اینقدر به زور خودم رو بیدار نگه دارم چون اگه یه ثانیه گوشیو بذارم کنار و خوابم نیاد و بشینم به فکر کردن داغون میشم
واسه اینکه فکر نکنم از صبح تا شب پای گوشی یا گریه
اصلا اوضاعم خیلی خرابه
لطفا کسایی دانشگاه رفتن یا تجریه شهر دور زندگی کردن دارن یا از خانواده که وابستگی داشتن جدا شدن برام صحبت کنین
پیشاپیش متشکرم