متنفرم الان یه عده نیان شعار ندن که پدرته و احترامش واجبه
این ادم یه معتاد بی فکره که آبرو برامون نذاشته حقیقتا شش ساله بخاطر گندایی که زده هیچ خواستگاری در خونمونو نزده همه از ما فرارین بخاطرش
همیشه میگه من پول ندارم و بعد پولا رو برمیداره دود میکنه با رفیقاش میده هوا
بخاطر مصرف شیشه پرحرف شده و دهن باز میکنه تموم فامیل ریسه میرن از خنده
یه بار کم مونده بود به خواهرم تجاوز بشه اما عین خیالش نیست فاقد غیرت شده
منو خواهرم انقدر کار میکنیم داریم پاره میشیم اما عین خیالش نیست همه میدونن چه ادم بدجنسیه ولی میره مسجد و کسی رو میبینه قران دستش میگیره که بگه من باخدام و ادم خوبیم درحالی که به همون خدا قسم من ازش راضی نیستم حتی اگه یه روزی این ادم بمیره هم نمیتونم گریه کنم
یه بار مامانم بهش گفت اصلا تاحالا پرسیدی بچه هات چشونه و چیزی نیاز دارن یا نه؟ گفت من تا اخر عمرم وظیفه ندارم ازشون حمایت کنم که کار کنن خرجشونو دربیارن به من چه ربطی داره حتی اون موقع که دانشجو هم بودم نذاشت ادامه تحصیل بدم گفت من نمیتونم خرج دوتا دانشجو رو بدم ندارم درحالی که داشت و دروغ میگفت
زمینمونو فروخت و تموم پولشو خورد الانم میگه میخوام مغازه رو بفروشم
یه بارم به من گفت از این خونه گمشو برو دیگه خسته شدم از بس تحملت کردم تا کی میخوای بمونی برو هرگوری که دوس داری و یادمه اون روز انقد از ناراحتی به دیوار مشت زدم تا دوهفته دستم بسته بود و نمیتونستم از دستم استفاده ای کنم
توروخدا اگه شوهراتون ادم نیستن بچه دار نشین و کسی رو مثل منو خواهرم بدبخت نکنین من به هر گوشه بدبختیام که نگاه میکنم بابام در اون بدبختی نقش داره خدا لعنتش کنه