من از بدو ورود به دانشگاه عاشق شدم 🤦🥲
بعد از نه ماه خانواده هامونم بیرون با همدیگه آشنا شدن
البته این نه ماه در جریان کامل بودن
چند وقت پیش اومدن خواستگاری و الان نامزدیم هنوز عقد رسمی نکردیم متاسفانه عقاید من و مامانو و بابام با خانواده پدریم یکی نیست الان گیر دادن رو محرم و نامحرم بودن بود من و نامزدم
کلن یجورین مثلاً وقتی دانشگاه قبول شدم یکی از خواهر های بابام خیلی واضح گفت با خرجی که پدرت کرده قبول نمی شدی تعجب بود
علاوه بر اونکه چندین سال مامانمو اذیت کردن الان فوکوس کردن رو من
خیلی هم حرف پشت سرم گفتن
منم از گروه خانوادگی لفت دادم
چند مرتبه هم عمه هام زنگ زدن مامانم جواب نداد اما وقتی مادربزرگم زنگ زد با احترام کامل جوابشو داد
الان امشب مادربزرگم منو نمازدمو دعوت کرده چیکار کنم ؟
نمی خوام به مادربزرگم بی احترامی کنم با اینکه خیلی از دلخورم اما واقعا نمی تونم با عمه هام روبرو شم😕