بچه ها ما امشب تو یه کوچه پهن وایساده بودیم کوچه دوازده متریه عرضش ،بعد جالبه هم کوچه پهن بود هم روبرو خونه طرف نبودیم کج اومد شوهرم بوق زد نیاد بزنه به ما زد به ماشین قشنگ از عمد تازه بعد اومد فوش داد چرا تو کوچه ما وایسادیم ،کوچه اختصاصی نیستا کلی مدرسه و اموزشگاه داخلشه ،خلاصه همین جور که فوش میداد یقه شوهرمو گرفته بود من زنگ زدم پلیس گفتم اقا اینجا درگیری شده و داشتم توضیح میدادم مرد اومد سمت من گفت زنیکه ج ن ده ،خار ک. س د هو از این حرفا از ترس گوشیما قطع کردم شوهرم که ارومه و بی زبون از عصابانیت پرید یقه یارو رو گرفت ،خلاصه گل اویز شدن دو دقیقه نشده بود پلیس اومد اونم نه یکی ،یه ماشین دو تا موتوری
پرید پایین پلیسه گفت کی بود زنگ زد گفتم من گفت کی بهت فوش میداد خلاصه نشونش دادم نمیدونی چه جوری پلیسه هولش میداد و فوشش میداد ،گفت چرا به زن فوش دادی ،خلاصه میخام بگم دم غیرت پلیسامون گرم خیلی نسبت بهشون بدبین شده بودم