دیشب ساعت ۱۲شب رفت سرکار صبح جاریم ساعت ۱۱اینجورا زنگ زد رفتم پیشه جاریم کمکش ... ،بعد شوهرم مثه اینک میره خونه لباس عوض کنه و با برادرشوهرم بره بیرون برام اینو مینویسه وقتی اومدم خونه کلافه بودم آخرای پریودمم هست تازه یکم بهتر شدم ،دیشب داشت میرفت سرکار بهش گفتم،یادت باشع امشب بهم نگفتی دوسم داری🥺🥺صبح با این نامه روبه رو شدم بهش زنگ زدم گفتم واقعنی؟گفت اره واقعنی بود نامه😂😂😂😍😍با اینکه میدونم ی نقشع های شومی داره میخا مخم و بزنه ولی دلم ضعف رفتتتت🥺🥺🥺🥺🥲🥲