یادم به خودم افتاد چند سال پیش تو شهر ما که یه شهر کوچیکه این شرکت ها اومده بودن و اسمش نتورک بود، بعد یکی از دوستام که مخشو زده بودن منو دعوت کرد برد و کلی هم برام توضیح دادن(همون شستشو) ولی من قبول نکردم نه چون شک داشتم بلکه چپن خودمو مناسب ندیدم
خلاصه اینا فکر کنم پرسجو کردن و فهمیدن کم و بیش وضع مالی بابای من خوبه تا اینکه دو سه بار دیگه بردنم و کلی حرف زدن ولی بازم نرفتم و یروز عصر که خواب بودم رئیسشون از شیراز اومده بود با یکی دو نفر دیگه از شهر خودم اومدن خونمون و با اینکه مامانم اینا گفتن که خوابه ولی اومدن خونه و تو پذیرایی نشستن و ول نکردن و گفتن بیدارش کنید بیاد و منم بزور بیدار کردن برپن نشستم و کلییی سخنرانی کردن و منم چاره نداشتم و گفتم باشه
ولی قبلا چون با روحیاتم سازگار نبود نرفتم ولی ایندفه بخاطر اصرار ها کلا مشکوک شدم و هرچی زنگ و پیام زدن اصلا جواب ندادم