ما يك سالو نيمه ك عقديم و تو اين مدت باشوهرم تصميم گرفتيم هرچي ك داريمو بفروشيم و خونه بخريم ٣٠٠تومن كم داشتيم ١٠٠تومنشو پدر خودم داد ١٠٠تومنشو پدرم برامون وام ٤درصد جور كرد اون ١٠٠تومنه ديگرو پدرشوهرم قول داد ك ميده حالا دوماه مارو بازي داد يبار گف سه ماه بعد ميدم يبار گف ماشينمو ميذارم واس فروش ولي اين كارو نكرد تااين ك همسرم باهاشون بحث كرد و خاله همسرم ك اين شرايطو ديد ١٠٠تومن داد ب مادرشوهرم تا پولو بده ب ما حالا مادرشوهرم از ما خواست ك اين ١٠٠تومن وامي ك داشتيمم بذاريم حساب مادرشوهرم اون ١٠٠تومني ك خواهرش داده ام بمونه حسابش يعني سرجمع بشه ٢٠٠تومن و اين ٢٠٠تومن بمونه ده روز تو حسابش تا ي وام ورداره پول خواهرشو پس بده بهش...اين از اين....
حالا من ادميم ك حرفم حرفه ولي خونواده همسرم اصلا اينجور نيستن همسرم ب من ميگفت يك هفته منتظر بمون پولمونو ميدن حالا يك هفته گذشت ميگن ١٠روز گفتم اوكي حالا ميگن ي ٥روز ديگ وايسا...حس ميكنم منو مسخره كردن عقدمونم طولاني شده اعصابم خورد شده